در سالهای اخیر، افراد بسیاری در صفحه سیاسی کشور آمده و رفتهاند. مساله حجاب و نحوه پوشش شهروندان، در مقاطع گوناگون حتی به ابزار تبلیغاتی نامزدهای انتخاباتی نیز تبدیل شدهاست. چه آرایی که با شعارهای رنگارنگ «آزادی در پوشش» کسب نشد و چه محبوبیتهایی که با اعتراض به سختگیریهای روزافزون، یکشبه قوت نگرفت! چه خلف وعدهها که نشد و چه خنجرها که به قلب روان و اعتماد اجتماعی فرود نیامد! سلسله باطل این بلاتکلیفیها بستر سوءاستفاده را نیز هر روز گستردهتر کرد. گروههایی از مخالفان و موافقان در داخل و خارج، با بزرگنمایی و یا کوچکپنداری این مساله، حالا تریبونهای بزرگی را در اختیار دارند و به بطالت این دور بیهوده دامن میزنند.
با تشدید سختگیریهای دولتی در ماههای اخیر اما، میتوان دید که تنش این تضادها به طرز گستردهای به سطح جامعه رسوخ کرده است. ویدیویی از درگیری لحنی و فیزیکی دو خانم در یک بیآرتی در تهران هفته گذشته در فضای مجازی منتشر شد که خشم دو نماینده از دو طیف فرهنگی متفاوت را نسبت به یکدیگر نشان میداد. در فضای مجازی، واکنشهای بسیاری به این اتفاق منتشر شد. تعدادی از مسوولان نیز پس از واقعه، موضعشان را اعلام کردند. «هاشمی گلپایگانی»، دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر گفت: «اگر دیوار تار موی زنان فرو بریزد، دیوارهای نظام هم فرو میریزند».
نکته قابل توجه دیگر در «تقابلهای حجابمحور» این است که این اتفاق به طور عمده در طبقه متوسط اقتصادی رخ میدهد. طبقهای که دغدغه اصلی اعضایش در این روزها، اقتصاد است و تورم و گرانی. لایه پایین طبقه متوسط در تلاش برای جلوگیری از سقوط به طبقه فرودست است و لایه بالایی، در هراس از سقوط به لایه پایینتر؛ پرسشی که در این بین خلق میشود این است که مقوله «حجاب» و یا «بدحجابی»، با قرار دادن شهروندان از یک طبقه در مقابل یکدیگر، چطور میتواند تقاطع انحرافی از پرداختن به مسایل اقتصادی باشد؟ آیا افزایش محدودیتهای اجتماعی و ایجاد تنشهای گاه خشونتآمیز بین مردم، کلاندغدغه شهروند ایرانی را، به باد فراموشی میسپارد؟
روزنامه اینترنتی فراز، در این باره با «امانالله قرایی مقدم»، جامعهشناس گفتوگو کرده است. قراییمقدم با اشاره به شکافی که بین مردم ایجاد شده گفت: «مسالهای که متاسفانه امروز در مورد شکاف فکری و دودستگی جامعه در مورد حجاب وجود دارد، پدیدهای است که از یک جهت فرهنگی و بر پایه اعتقادات است و از جهتی پررنگ کردن آن نیز برای جامعه بسیار مضر است. اقدامات سلبی که مسوولان در پیشگرفتهاند و دستوراتی که هر روز صادر میکنند، باعث افزایش روزافزون این تضادها بین مردم میشود. با این دستفرمان، اگر اتفاق مهمی مثل هجوم بیگانه به کشور رخ دهد این دودستگی به ضرر حاکمیت تمام خواهد شد. این فشارها از ابتدای انقلاب کارساز نبوده است. مربیان پرورشی در مدارس گذاشتند، در مورد حجاب دستور صادر کردند، گرفتند و بردند و سختگیری کردند؛ همه اینها نتوانست موثر باشد. زیرا سلطه فرهنگ، اجباری نیست. فرهنگ، پویا است و هنجارها به طور دایم در حال تغییرند.»
این جامعهشناس با اشاره به جدل دو زن در بیآرتی گفت: «انتشار ویدیوهایی از این دست نشان میدهد که اقدامات حاکمیت، جامعه را از لحاظ فکری به دو دسته تقسیم کردهاست. این برای جامعه مضر است. ارزشهای سنتی دیگر اعتبار و ارزش خودش را از دست داده است. افزایش تقابل بین مردم در طبقه متوسط، بسیار مضر است. زیرا طبقه میانی، جنبشانگیز، پیشبرنده و عامل محرک جامعه است. طبقه متوسط میتواند طبقات پایین را به حرکت درآورده و تغییر ذهنی در جامعه ایجاد کند. این اقدامات سلبی، انسجام ارگانیک جامعه را بر هم میزند و یکدلی و یکرنگی و همدلی مردم را نیز از بین میبرد. این فشارها و بگیر و ببندها مصداق آب در هاون کوبیدن است و جامعه را به خودی و ناخودی تقسیم میکنند».
او میافزاید: «طبقه متوسط، از لحاظ تحصیلات، ذهنیت فکری، برداشتهای اجتماعی و دسترسی به امکانات طبقه متفاوتی است. این طبقه از لحاظ فکری به دو لایه تقسیم میشود: یک لایه سنتخواه و یک لایه خودمختار. لایه سنتخواه هنوز به دنبال تفکرات سنتی است و لایه خودمختار از عقل و اندیشه خودش پیروی میکنند و دست از محافظهکاری و دنبالهروی برداشتهاند. اقدامات سلبی حاکمیت، تضاد بین این دو لایه از طبقه متوسط را بیشتر کرده است. امروز بیشتر جوانان از لاک محافظهکاریاش بیرون آمده است. به قول شاعر اسکاتلندی، جوانان امروز فریاد میزنند که هیچ عملی و هیچ سنتی حرمتش واجب نیست و اینک میتوان از آن تخطی کرد.»
«قراییمقدم» در مورد اینکه افزایش چالش بر سر مساله حجاب، چطور میتواند باعث گمراهی ذهنیت مردم از مسایل معیشتی باشد گفت: «مردم امروز گرچه درگیر معاش و گرسنگی باشند اما این ذهنیت در ذهنشان رسوخ میکند و که این مشکلات به این زودیها نیز از بین نمیرود. در مورد انقلاب سال ۵۷ نیز خود آقایان میگویند که انقلاب، به دلیل مشکلات معیشتی رخ ندادهاست. شهید بهشتی گفتند که انقلاب ما انقلاب ارزشها است. امروز نیز، در میان این تضادهایی که بین مردم ایجاد شده، همه تحتتاثیر قرار میگیرند. از خانمی که به خانم چادری اعتراض کرد تا پلیسی که این خانم را دستگیر کرده و حتی آن خانم چادری که دست خانم دیگر را گاز گرفته ذهنیتشان درگیر حجاب میشود. همه اینها اما، به فکر فرو میروند که شاید به دلیل شرایط این روزهاست که چنین رفتاری داشتهاند. این اتفاقات باعث میشود که نسل جوان روز به روز تعصبهاشان را کنار گذاشته و به سوی بیتفاوتی پیشبروند. تامین معیشت به جای خود این مسایل نیز به جای خود. اینها تصور میکنند که طرح مسایلی مثل حجاب و استادیوم و ... فکر مردم را از معیشت منحرف میکنند. اما اینها مقطعی است. معیشت، مساله اولیه هر انسان است. تا تامین نشود، هیچ نیاز دیگری خودنمایی نمیکند. از این جهت فکر میکنم این کارها نتیجهبخش نخواهد بود.»
با توجه به این که تمام این اقدامات، با ایجاد چنددستگی و تضاد بین مردم، در نهایت به ضرر حاکمیت تمام میشود، پرسش این است که چرا سیاستگذاران با علم بر این موضوع، همچنان به اقدامات تحکمگرایانه و سلبی ادامه میدهند؟ «قراییمقدم» در پاسخ به این پرسش گفت: «در سنتخواهی چرایی معنی ندارد. سوال و استدلال و منطق معنی ندارد. یک سنتخواه نمیتواند فکر کند. اصلا سود و زیان را نمیسنجند. سنتخواه دنبالهروی گفته بزرگان است. این شیوه بر سنتها و اقتدار مشروع کاریزماتیک مبتنی است. در اقتدار مشروع عقلانی اما، اینحرفها جایی ندارد. برای دیدگاه سنتخواه، حفظ نظام ارزشی و هنجاری مهمتر است. در اقتدار مشروع سنتی، سنتها فرماندهی میکنند و منطق و سوال مطرح نیست.»
به اعتقاد این جامعه شناس: «ارزشها و باورهای سنتی و مذهبی هنوز در خون و پوست و گوشت مردم ایران هنوز زندهاند. چنانکه میبیند بسیاری از زنان در دهه اول محرم تا حدی پوشش خود را رعایت میکنند. به هر حال افراد با این اعتقادات بزرگ شدهاند. این تقابلهایی که میبینیم در اتوبوس و خیابان بین مردم ایجاد میشود، میتواند حتی سازنده باشند. این در ذهن و فکر مردم تغییر ایجاد میکنند. در حادثه بیآرتی، تماشاگران واقعه به اندیشه واداشته میشوند. در طول تاریخ اگر این تضادها نبود، جامعه رشد نمیکرد. این دیدگاه سنتخواه است که از افکار تازه میترسد. آهسته میرود و میآید که گربه شاخش نزدند! شرایط جامعه امسال ما با جامعه پارسال یکی است؟ خیر! این تضادها آنقدر ادامه پیدا میکند که طرف مقابل را به بیتفاوتی وادار کند. به هر حال، جامعه راه خود را پیش میبرد و این مسایل، با توجه به تحصیلات عالی زنان و آگاهی امروزشان از اتفاقات پیرامون، نمیتواند آنها را از حرکت متوقف کند. با جامعهای که امروز در حال تغییر شتابنده است، این قانونها و بگیر و ببندها و اقدامات سلبی بیفایده است.»
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟
محجبه ام❤
عاشق حجاب❤
باانتخاب خودم❤❤❤
خانم های که حجاب رورعایت نمیکنید پیشنهادمیکنم
کتاب راز یک فریب رومطالعه کنید❤
واما اینکه میگویندمن محجبه ام ومخالف گشت ارشاد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! حجاب واجب است گشت ارشاد امربه معروف ونهی ازمنکراست که واجب است.مگرمیشود بگویی پیرو واجب اولی هستم اماپیروواجب دومی نیستم!!!!!!! واجب واجب است❤❤❤ من محجبه ام❤وموافق گشت ارشادالهی❤ امامخالف گشت ارشادتوهینی
دیدگاهتان را